چند وقت پیش اتفاق بسیار عجیب و به طور وحشتناکی خنده دار رخ داد...
یه پیرزن ٧٠ ساله صبح از خواب بیدار می شه ، بدون خبر به بچه هاش طلاهاشو می فروشه، سوار اتوبوس می شه و میره مشهد. در این حین بچه ها که متوجه غیاب طولانی مذت مادرشون می شن و تو بیمارستان ها دنبالش می گردن، بهشون خبر می رسه که مادرشون مدینست!!!!!
جریان
از این قراره که این پیرزن بی سواد بعد ار رسیدن به مشهد ، می ره فرودگاه و
دنبال هواپیمای مکه می گرده و پرسون پرسون پیداش می کنه و بدون پاسپرت و
ویزا و حتی بدون بلیط سوار طیاره میشه و راهی حج تمتع!!
تازه وقتی وارد فرودگاه مدینه میشن دوزاریشون میوفته که تعداد با آمار نمیخونه!
خانواده ی این خانم از اداره حج و زیارت می خوان که بزارن به سفرش ادامه بده و اینکه به نظرشون این یه دعوت الهی بوده اما سازمان حج نگاه متفاوتی داره.
حرفای این پیرزن باحال رو اینجا بخونید.
امروز می خوام یه ماشین رو بهتون معرفی کنم... ساخت یه شرکت کوچولو به اسم Arial. وقتی می گم کوچولو منظورم اینه که این شرکت متشکل از فقط ٧ نفر. جوونای عاشق هیجان و سرعت معمولا می رن سراغ موتور! اما این وسیله کاری رو میکنه که هیچ موتوری نمی تونه... در واقع Arial Atom چیزی بین ماشین و موتوره و از هردو بهتر!
همین طور که می بینید بدنه ی این ماشین دو نفره در واقع همون شاسیه و بدنه ای در کار نیست. وقتی تویه این ماشین میشنید و پدال ها رو فشار میدید، کار کردن تک تکشون رو می بینید. موتور این ماشین، از موتور هوندا برداشته شده که با سوپرشارجر 300 اسب بخار نیرو تولید میکنه و چون فقط 456 کیلو وزن داره،بیش از 600 اسب بر تن قدرت داره که این مقدار از فراری انزو هم بیشتره!
اتم بیشترین شتاب رو تو همه ی ماشین ها داره و در 2.8 ثانیه ( اگه بتونید به اون سرعت دنده عوض کنید) از صفر به 100 کیلومتر در ساعت می رسه و نهایت سرعتش 249 کیلومتر بر ساعته. تو این ماشین چون شما چرخ ها رو می بینید کنترلش واستون خیلی راحته!
قیمت اتم چیزی حدود 50 میلیون میشه (البته بدون تعرفه های مرزی!).
و در پایان این هم جرمی کلارکسون در حال تست اتم تو برنامه ی Top Gear.
پیاس: به این نوع از خودروها "دون باگی - dune buggy" گفته میشه، اما نمیدونم آیا اتم هم تو این دسته قرار میگیره.
امروز به طور اتفاقی این عکس بیلبورد مک دونالد رو دیدم!
می بینید چی نوشته ! " My Ass Open 6 AM "
جمله ی خبری جالبیه.
یه ترانه از شکسپیر هست که من از طریق فرهاد مهرداد باهاش آشنا شدم. آهنگش خیلی ساده و آرومه و در عین حال زیبا که فرهاد در هر دو زبان فارسی و انگلیسی مو خونش.
William Shakespeare , King Richard II. Act i. Sc. 3
O, who can hold a fire in his hand
By thinking on the frosty Caucasus
Or cloy the hungry edge of appetite
By bare imagination of a feast
Or wallow naked in December snow
By thinking on fantastic summer’s heat
O, no! the apprehension of the good
Gives but the greater feeling to the worse
ویلیام شکسپیر /نمایش نامه ریچارد سوم / پرده اول/ صحنه سوم
کیست که بتواند آتش در کف دست نهد
و با یاد کوههای پر برف قفقاز خود را سرگرم کند
یا تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفرههای رنگارنگ کُند کند
یا برهنه در برف دیماه فرو غلتد
و به آفتاب تموز بیاندیشد
نه ! هیچ کس !
هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطرهای تاب نیاورد !
از آنکه خیال خوبیها درمان بدیها نیست ، بلکه صد چندان بر زشتی آنها میافزاید!
نه ! هرگز!
هرگز هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطرهای تاب نیاورد.
از آنکه خیال خوبیها درمان بدیها نیست ، بلکه صد چندان بر زشتی آنها میافزاید
صد چندان بر زشتی آنها میافزاید.
پی.اس : من با شعر میونه ی خوبی ندارم اما با موسیقی !! پس بتون پیشنهاد می کنم به این آهنگ گوش بدید، از اینجا.
پی.اس.اس: نمایشنامه ی ریچارد سوم توسط دکتر قمشه ای ترجمه شده.
پی.اس.اس.اس: یاد زنده یاد فرهاد بخیر، اگر طرف دار پروپا قرصش هم نیستید، بد نیست هر چندوقت یه بار بین سیل آهنگای پاپی که امروز میان و فردا فراموش میشن، یادی از هنرمند واقعی بکنیم.