-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 خرداد 1390 15:48
ما تو راهنمایی و دبیرستان درس دین و زندگی (معارف سابق) داشتیم. اوایل مبحث خدا و پیغمبر و دین رو ثابت میکرد و آخرش بیشتر سیاسی میشد و خلاصه میخواست بگه ولی فقیه هرچی میگه شما باید بگی چشم! اینجا قصد من اشاره به بخش اوله، حتی به عنوان یه بچه یا نوجوون برام قانع کننده نبود. دروغ نمی گم، کتاب رو فقط واسه امتحان میخوندم...
-
Erbarme dich, mein Gott
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:53
Erbarme dich, mein Gott خدایا, بر من رحم آر. یه داستان خیلی قدیمی هست راجب خیانت و انکار یکی از دوستان مسیح. داستانی درام و غمناک از پشیمانی مردی که دیگه براش دیر شده و او از ته قلب طلب بخشش میکنه. یه داستان تاثیر گزار. صحت و درستی این ماجرا برام مهم نیست، قبلا تو یه پست راجب یه انیمه ی ژاپنی "Death note"...
-
1984 بخش چهارم
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:51
و در نهایت بخش پایانی. پایان کورسوی امیدی که در نا امیدی به وجود آمد و با خاموشیه شعلش به تاریکی جلوه ی پر رنگ تری داد. بخش سوم کتاب 1984 چیزیه که با نفرت دوسش دارم. از تلخیش بیزارم و از عظمتش سرشار. دوسش دارم چون پایان شایسته ی 1984 و اوروله و ازش عداب میکشم چون تلخه و نفرت انگیز.....نابودگر. اسمیت و جولیا دستگیر...
-
1984 بخش سوم
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:49
این ادامه ی پست قبلی است. در بخش اول کتاب با نبرد وینستون اسمیت برای پیدا کردن حقیقت، پیدا کردن اطمینان پیش می ریم. ولی فضا وحشتناکه، نمیشه از دست حذب مخفی شد مخصوصا که چند وقت بود اسمیت فکر میکرد یکی از زنهای اداره می پادش. هر روز ترسش از این خانم بیشتر می شد تا اینکه یه روز به خودش میگه امرئز تکلیفم رو باهاش معلوم...
-
1984 - بخش دوم
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:48
این مطلب ادامه ی پست قبلی است. اینجا خلاصه و دید من از داستان فوق العـــــــــــــــــــــــــ...هنوزم هست..ــــــــــــــده زیبای 1984 اثر جورج اورول رو نوشتم. من این کتاب رو چند وقت پیش و به صورت متن اصلی خوندم. هر جند که ممکن کاستی و بی دقتی های ناخواسته ای وجود داشته باشه، امیدوارم کسانی که هنوز این کتاب رو...
-
1984 - بخش اول
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:45
١٩٨۴ پایان دنیا به شکلی که ما میشناسیم. ١٩٨۴ خاموشی آخرین شعله ی امید. جرج اورول از نویسندگان محبوب منه، شاید محبوب ترین با کتاب های مزرعه ی حیوانات و ١٩٨۴ . اورول نگران بود؛ جرج اورول در سال ١٩۵٠ درگذشت. با اینکه فقط ۴٧ سال داشت اما تو ذهن من مثل پدری خردمند تجسم میشه، پدری که نگران بود. جرج اورول ٢ سال قبل از مرگش...
-
صندلی
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:42
دیروز بلاخره یافتم! بعد از مدتها بلاخره انگلیش سویت و پارتیتا ١ تا ۶ باخ رو پیدا کردم، اونم چی!! با اجرای Glenn Gould . خدا از بزرگی کمت نکنه isohunt . دیگه اینقدر از گشتن خسته شده بودم که midi هاش رو که با FL studio به mp3 تبدیل کرده بودم گوش می دادم. اینم از فروشگاهای موسیقی ما که تا دلت بخواد از "خواجه...
-
تاوان - بخش سوم
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:37
کتاب تاوان اینقدر برام غمناک بود که بعد تموم کردنش تو سایت ها دنبال لیست اندوهناکترین داستان ها گشتم و انتظار داشتم تو صدر ببینمش اما نبود. برای من بینهایت زیبا و به شدت غمناک بود. همیشه دوست داشتم کتابی رو بخونم که اخرش اون چیزی نباشه که انتظار داری. "همه به خوبی و خوشی زندگی کردنند." حالا می فهمم که که چرا...
-
تاوان - بخش دوم
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 07:36
این ادامه ی پست قبل است. همه سر میز شام نشستن و انگار که اتفاقی نیفتاده، اواخر شام متوجه غیبت دوقولوها میشن، مارشال نگرانه. براینی یه نامه پیدا میکنه و برای جمع میخونه. یادداشت دوقلوهاست که از خونه فرار کردن، دو تا پسر بچه اونوقت شب تو دشت های خارج شهر. یه گروه جستجو ترتیب میدن و همه میوفتن دنبال دوقلوها. براینی با...
-
تاوان - بخش اول
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:36
هفته ی گذشته کتابی رو خوندم به نام "تاوان - Atonement " از " یان مک ایون - ian McEwan ". مک ایوان تو این کتاب بشدت همه چیز رو توصیف می کنه. اینقدر جزئیات داره که توش گم میشی اما به هیچ وجه حوصله سر بر نیست و بر عکس عجیب جذب داستان شدم. کتاب از چهار بخش اصلی تشکیل شده که هر بخش داستان در زمان و مکان...
-
گدا هم گداهای قدیم
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:33
عجب روزگاری شده که از ترس گداها نمی تونی در خونه رو باز کنی. پستچی اومده می پرسه چرا هیچ وقت نیستید؟ امروز خونه نمی بودید دیگه بر نمی گشتم! میگن جواب بدی ،گدا باشه ول ن نیست تا یه چیزی بهش یه چیزی بدی. حالا این از خساسته که من چیزی به گدا ها نمیدم؟ خوب باید دید که منظور از گدا چیه. این روزها معنی گدایی به کل فرق کرده...
-
پس لرزه های اندوهناک تاوان.
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:32
کتاب تاوان "Atonement" اثر Ian McEwan رو تموم کردم. زیبا بود و تلخ. اینقدر غمناک که اگه الان بخوام راجبش بگم ممکنه بغض جلومو بگیره، ترجیح میدم الان چیزی نگم. پس تصمیم بر این شد که ماجرای جدیدی رو شروع کنم. مونده بودم که چی انتخاب کنم... از شما چه پنهون که اینجانب از طرفداران پروپاقرص مجموعه هفتگانه ی هری...
-
Death Note
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:30
ساعت ٢ بامداد، وضع روحیه من به شدت خراب من اصلان مودی نیستم...اما تو نیم ساعت زمین تا آسمون حالم فرق کرد! تو این حال یاد قسمت 25 دفتر مرگ افتادم. انیمه ی Death note (دفتر مرگ) رو دیدید؟ یه سریال 37 قسمته ی کارتونی ژاپنیه. داستان این طور شروع میشه که "رویوک" یک شینیگامی (در فرهنگ ژاپنی، خدای مرگ ) حوصلش از...
-
سادگی و سفر مکه
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:26
چند وقت پیش اتفاق بسیار عجیب و به طور وحشتناکی خنده دار رخ داد... یه پیرزن ٧٠ ساله صبح از خواب بیدار می شه ، بدون خبر به بچه هاش طلاهاشو می فروشه، سوار اتوبوس می شه و میره مشهد. در این حین بچه ها که متوجه غیاب طولانی مذت مادرشون می شن و تو بیمارستان ها دنبالش می گردن، بهشون خبر می رسه که مادرشون مدینست!!!!! جریان از...
-
Arial Atom
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:26
امروز می خوام یه ماشین رو بهتون معرفی کنم... ساخت یه شرکت کوچولو به اسم Arial. وقتی می گم کوچولو منظورم اینه که این شرکت متشکل از فقط ٧ نفر. جوونای عاشق هیجان و سرعت معمولا می رن سراغ موتور! اما این وسیله کاری رو میکنه که هیچ موتوری نمی تونه... در واقع Arial Atom چیزی بین ماشین و موتوره و از هردو بهتر! همین طور که می...
-
مک دونالد!
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:24
امروز به طور اتفاقی این عکس بیلبورد مک دونالد رو دیدم! می بینید چی نوشته ! " My Ass Open 6 AM " جمله ی خبری جالبیه.
-
خیال خوشی ها
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:22
یه ترانه از شکسپیر هست که من از طریق فرهاد مهرداد باهاش آشنا شدم. آهنگش خیلی ساده و آرومه و در عین حال زیبا که فرهاد در هر دو زبان فارسی و انگلیسی مو خونش. William Shakespeare , King Richard II. Act i. Sc. 3 O, who can hold a fire in his hand By thinking on the frosty Caucasus Or cloy the hungry edge of appetite By...
-
استیو اروین Steve Irwin
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:22
تو پست قبلی Wildboyz رو معرفی کردم و گفتم که ارزش دیدنو داره و اینکه ممکنه با دیدنش بالا بیارید !! گفتم که مجموعه مستند وایلدبویز فقط 4 فصل داشت و بعد از اون ادامه پیدا نکرد؛ یکی از دلایلش مرگ " استیو اروین" ملقب به شکارچی کروکدیل در سال 2006 بود. اصلا استیو اروین رو یادتونه، شبکه ی 4 ،همون که با پایه برهنه...
-
وایلدبویز
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:21
چند وقت پیش یه مستند 32 قسمتی بدستم رسید به اسم "Wildboyz ". این مستند خاص ترین برنامه ای بود که تا حالا دیده بودم. اینقدر خاص که منو یه بار به مرز بالا آوردن رسوند . جریان از این قرار که یه تیم فیلم برداری و به همراه دو مجری اصلی برنامه "کریس" و "استیو-و" دور تا دور کره خاکی می چرخنو از...
-
ما خواهیم مرد.......... Lucky ones
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:20
گفته بودم یکی از کوت های مورد علاقمو از داوکینز رو میزارم.. کتاب "گسیختن رنگینکمان - Unweaving the Rainbow "با این پاراگراف شروع میشه: We are going to die, and that makes us the lucky ones. Most people are never going to die because they are never going to be born. The potential people who could have been...
-
داستان نیاکان
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:19
این کتاب مسیر انسان در تاریخ تکاملی را از امروز تا گذشته تصویر میکند؛ و سفر را از انسان شروع کرده، به سوی پسرخالههای قدیمی او در درخت زندگی میرود. در این مسیر به مرور با پسرخالههای قبلیتر انسان، به عنوان نیای مشترک همگرا میشود. داوکینز (نویسنده ی این کتاب) تلاش میکند تا با استفاده از شواهد مولکولی و فسیلی،...
-
نئاندرتال
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:17
انسان نئاندِرتال در واقع گونهای از "گونه انسانها هستند که در اروپا و قسمتهایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین (آلتای) سکونت داشتند. اولین نشانهها از نئاندرتالهای اولیه به حدود ۳۵۰ هزار سال پیش در اروپا برمیگردد. ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصههای کامل نئاندرتالها ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال قبل نئاندرتالها...
-
سرآغاز
یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 06:15
سلام به همه !! آآآ...مثه اینکه هیچ کس جز خودم اینجا نیست ولی کی میدونه شاید یکی دیگه هم اومد. راستش رو بخوای اصلا نمی دونم چی بنویسم آخه تازه کارم. یعنی نبودمااا ولی شدم به دلیل فقدان انگیزه i.e. بی عرضگی!! فک کنم. عجیب نیست. به هر حال دیروز یه نگاه به پشت سرم انداختم و نوستالجیا اومد سراغم. آخه من که اهل حسرت خوردن...