ما تو راهنمایی و دبیرستان درس دین و زندگی (معارف سابق) داشتیم. اوایل مبحث خدا و پیغمبر و دین رو ثابت میکرد و آخرش بیشتر سیاسی میشد و خلاصه میخواست بگه ولی فقیه هرچی میگه شما باید بگی چشم!
اینجا قصد من اشاره به بخش اوله، حتی به عنوان یه بچه یا نوجوون برام قانع کننده نبود. دروغ نمی گم، کتاب رو فقط واسه امتحان میخوندم (شما چطور؟) و بدم هم نمیومد چون ساده بود و راحت نمرهی خوب میگرفتم. اما خود محتوا به نظرم راضی کننده نیست. مثلا اول کتاب از حقانییت قرآن حرف میزد و اینکه این کتاب بزرگترین معجزه پیامبره.
چندتا دلیل واسه نزول قرآن اورده بود و اینکه چرا قرآن دست نخوردست و...
یکیش این بود که انسان ها در اون زمان آمادهی دریافت برنامهی کامل زندگی بودند. یعنی قدرت فهم انسانها از اون زمان تغییری نکرده؟ ما همونی هستیم که هزار و چهارصد سال پیش بودیم؟ اون زمان تک و توک سواد داشتند و خود پیامبر بی سواد بود اما حالا هر بیست سال دانش بشری دوبرابر میشه.
تازه اگر انسانها به اندازهای رشد کرده بودند که قرآن رو بفهم پس دیگه چه نیازی به مفسر و مراجع داریم که قرآن رو برامون توضیح بدن؟ اگر میگید مراجع بهتر میفهمند و تو کارشون حرفه ای هستند و مصلما در این زمینه خبره اند، چرا در بعضی موارد نظر مراجع متفاوته؟ یعنی انسان های باهوشی که عمرشون رو تو دین و قرآن صرف کردند، هنوز به طور کامل به توافق نرسیدن. پس چطور میگه آدما آمادگی دریافتش رو داشتن؟
به جز این، خود قرآن چندین بار گفته قرآن کتابیه مبین و برای فهم انسانها. بعد میاد میگه، بسم الله الرحمان الرحیم - الم. میگن این از رموز قرآنه. اگر قرار به کار ما آدما بیاد، اگر برنامهی زندگی ما آدماست، اگر برای فهم ماست، دیگه این رمز و راز چیه؟ چطوری به ما کمک میکنه؟ چطور کتابی که خدا واسه فهمیدن ما نازل کرده رو نمیفهمیم.
حالا بیاید فرض کنیم که اصلا آدم ها در اون زمان آمادگی دریافت برنامه کامل زندگی رو داشتند. آیا تمام دانش مورد نیاز انسان از دنیا، تمام رازهای هستی در یک کتاب چندصد صفحهای جا میشه؟ یه کتاب ریاضی ساده حجمش از این بیشتره، چه برسه به تمام کتب رشته های مختلف پزشکی و مهندسی و ... علومی که دون اونها تصور زندگی برامون زنده موندنه و نه زندگی (بدون علم پزشکی زیاد هم زنده نمیموندیم)
شاید بگید نباید به حجم قرآن توجه کرد و اینکه هر کلمهش هزار تا حرف با آدم میزنه. موافقم که نباید چیزی رو با حجمش مقایسه کرد، کاملا موافقم، به محتوا نگاه کنید. کتابی که معجزهست و برنامهی کامل همهی انسانها در تمام دوران، ببینید در سورهی احزاب چی میگه: (عربیش رو نمی نویسم، مطمعنم همه خونه قرآن دارید خودتون میتونید اونجا بخونید. معنیش رو هم بررسی کنید تا نگید من از خودم داستان ساختم)
<< از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود، نگه دار و اگر از آنها که دور داشته ای یکی را بطلبی بر تو گناهی نیست در این گزینش و اختیار باید که شادمان باشند و غمگین نشوند و از آنچه همگیشان را ارزانی می داری باید که خشنود گردند و خدا می داند که در دلهای شما چیست و خداست که دانا و بردبار است. >> سورهی احزاب آیهی 51
این آیه داره راجب زندگی زناشویی پامبر حرف میزنه و اینکه پیامبر میتونه تو همبستر شدن با هرکدوم از زنانش، نوبتو رعایت نکنه و هرکدوم رو هر وقت خواست داشته باشه و زنانش نباید بهش اعتراض کنند. این چطور قراره به زندگی من و شما کمک کنه؟ آیات اینطوری زیادن. اما برگردیم سر حرف خودمون. پس من قبول نمی کنم که قرآن برنامه کامل زندگی انسان هاست. چهارده قرن پیشو نمیدونم ولی مطمعنا الآن نیست.
بعد تو کتاب دینی نوشته بودند خداوند در قرآن گفته که از قرآن در مقابل تحریف محافظت میکنه. از پنج کتاب آسمانی سه تاشون هنوز به طور گسترده دیده میشن، تورات، انجیل و قرآن. تورات و انجیل هم حرف خدا هستند، مصلما چیزی که خدا میگه هرچی که باشه و هر چقدر باشه ارزشش از هر حرفی که هر انسانی بزنه بیشتر و برتره. تورات و انجیل هم حرف خدا بودند. پس چرا ارزشش محافظت نداشتند؟ یعنی خدا واسه حرف خودش ارزش قائل نبود؟ مگه واسه خدا چقدر کار داره از کتابی که واسه راهنمایی بندگانش فرستاده مراقبت کنه؟ پس یا تورات و انجیل هم از تحریف مصون هستند چرا که حرف خدان و حرف خدا ارزش حفظ کردن داره، ویا دلیلی نیست که قرآن در این مورد متفاوت باشه.
بعدش کتاب دینی نوشته بود، یکی از دلایل حقانیت قرآن تحدی و به مبارزه طلبیدنشه. اینکه دعوت کرده تنها یه آیه مثل قرآن بیارید. من هر وقت قرآن رو خوندم چیز عجیبی ندیدم که کس دیگه نتونه حتی یه جمله مثل اون بگه، مثلا من میگم "بعج" (تلفظ شود ب عین جیم) مثل همون "الم". فرق این دو چیه؟ اصلا کی میخواد داوری کنه؟ خلاصه که من نفهمیدم حکمت این تحدی چیه؟
آره، می دونم چی میگید، اصلا چرا به این چیزا فک کنم؟ قرآن گفته دروغ نگید، دزدی نکنید، با دیگران مهربون باشید... مگه اینا بده؟ من هم موافقم، اما یه روز از خودم یه سوال پرسیدم، تو مجلس خاکسپاری بودم، همه منتظر بودن تا جنازه شسته بشه و بعد دفنش کنند، تو همین حین بچه ها یه جا جمع شده بودند و یکشون گفت: به نظر شما نون رو باید روی قرآن گذاشت، یا قرآن رو روی نون؟
حرف احمقانه ایه، اصلا چرا بخوای نون و قرآن رو روی هم بزاری، اما اون موقع من از خودم پرسیدم این همه قداست برای چی؟ اگر قرآن حرف خوب زده، خیلی کتاب های دیگه هم خوبند و حرفای خوب خوب زدن، ولی ما روزی پنج بار همراه نماز نمی خونیمشون، مثلا یه دیکشنری حتما تا بحال بدردتون خورده. گلستان و بوستان که همش سفارش به نیکیه، کتاب جمعیت و تنظیم خانواده که حتما بدرد خیلی ها می خوره، ولی هردفعه کارمون تموم شد نمیبوسیمشون. وقتی اون کتابا از دست یکی افتاد فکر نمی کنیم به خدا توهین شده، نمی گیم اول وضو بگیر بد بگیر دستت. اگر قرآن کتاب خوبیه، خیلی کتاب های دیگه هم خوب هستند، پس این همه قداست برای چی؟