داستان نیاکان

این کتاب مسیر انسان در تاریخ تکاملی را از امروز تا گذشته تصویر می‌کند؛ و سفر را از انسان شروع کرده، به سوی پسرخاله‌های قدیمی او در درخت زندگی می‌رود. در این مسیر به مرور با پسرخاله‌های قبلی‌تر انسان، به عنوان  نیای مشترک  همگرا می‌شود.

داوکینز (نویسنده ی این کتاب)  تلاش می‌کند تا با استفاده از شواهد مولکولی و فسیلی، محتمل‌ترین نوع نزدیک‌ترین نیای مشترک را توضیح دهد؛ و در میان مسیر، جانداران مدرنی که در گذشته با انسان هم‌سفر بوده‌اند توصیف کند. (روش منطقی!)

سفر کلا از ۴۰ مرحله تشکیل شده که از صفر  آغاز می‌شود و به سوی نزدیک‌ترین نیای مشترک انسان تا مرحله ی ۳۹ که باکتری است پیش می‌رود. با این وجود که داوکینز به طور کل از درخت زندگی توصیف شده اطمینان دارد، در برخی از شاخه‌ها هشدار داده که در زمان نوشتن،مدارک سنگینی نداشته‌است. (صداقت در علم!!)

داستان نیاکان

در این کتاب هر  گونه و خانواده تازه ای، داستان منحصر بفردی را برای سرگرمی خواننده دربردارد. (ادبیات زیبا! ) این ویژگی‌های عجیب به وسیلهٔ روش‌های تازهٔ زیست‌شناسی تکاملی شناسایی شده و با دقت در داستان قرار گرفته‌اند تا نشان دهند چگونه نظریه تکامل داروینی قادر به توضیح همهٔ تنوع حیات بر روی کرهٔ زمین است.

این کتاب نامزد جایزه بهترین کتاب علمی هم شده!

سوای از کتاب اگر از صحت (یا عدم صحت!) نتیجه ی تجربیات و فعالیت های داوکینز بگذریم، (نگاه کنجکاو و پاک) + اون نکته هایی که تو پرانتز قرمز کردم، خصوصیاتی هستند که از نظر من داوکینز رو منحصر به فرد و جاودانه می کنه.

در نگاه من داوکینز تنها یه دانشمند بزرگ و تاثیر گزار نیست....

داوکینز یه دانشمند شاعره.

تو پست بعد یکی از کوت های مورد علاقمو (از داوکینز) می زارم.


نئاندرتال

انسان نئاندِرتال در واقع گونه‌ای از "گونه انسان‌ها هستند که در اروپا و قسمت‌هایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین (آلتای) سکونت داشتند. اولین نشانه‌ها از نئاندرتال‌های اولیه به حدود ۳۵۰ هزار سال پیش در اروپا برمی‌گردد. ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصه‌های کامل نئاندرتال‌ها ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال قبل نئاندرتال‌ها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا تا ۳۳ تا ۲۴ هزار سال پیش منقرض نشده بود و شاید ۱۵ هزار سال پیش یعنی بعد از مهاجرت انسان امروزی به اروپا نسل این انسان‌های اولیه منقرض شده باشد.  آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگی‌هایی که مطلوب آب و هوای سرد هستند.

تا حالا به این فکر کردید که آدمای مناطق مختلف زمین گونه های متفاوتی از از موجودات زنده هستند. مثلا چشم بادمی های شرقی و یا سیاه پوستا و سفیدها گونه های خیلی نزدیک اما متفاوت از همند. شبیه کفتر چاهی و دم چتری یا جاکبین! (( من هیچی از کبوتر نمی دونم و این اسما رو از یه بلاگ گرفتم.))

سرآغاز

سلام به همه !!

آآآ...مثه اینکه هیچ کس جز خودم اینجا نیست ولی کی میدونه شاید یکی دیگه هم اومد.

راستش رو بخوای اصلا نمی دونم چی بنویسم  آخه تازه کارم. یعنی نبودمااا ولی شدم به دلیل فقدان انگیزه i.e. بی عرضگی!! فک کنم. عجیب نیست.

به هر حال دیروز یه نگاه به پشت سرم انداختم و نوستالجیا اومد سراغم. آخه من که اهل حسرت خوردن نبودم. به هر حال تصمیم گرفتم هر چی خواستم بگم و کسی رو نداشتم بش بگم بیام اینجا و .... البته چون سابقم خوب نیست، مثل اوندفه که می خواستم یه تبلت بگیرم واسه CG ولی گفتم بزار الان داغی یه ماه صبر کن بعد و بعده یه ماه آتیشم خاکسترش فقط موند ، حالا هم به صورت بتا کار میکنم تا اگه منحل نشدم خود بخود موندگار شم.

خیلی دوست دارم پس از چند سال این بغل یه آرکایوه پر پیمون داشته باشم و دوستایی که اینجا پیدا کردم.

حرف همین طور میاد...


این بلاگ از پرشین بلاگ به اینجا منتقل شده و نوشته های بالا آغاز بلاگ Rakht.persianblog.ir بود، حالا به دلایلی دارم به بلاگاسکای کوج می کنم و مطالبم رو از اونجا به اینجا میارم.