و در نهایت بخش پایانی.
پایان کورسوی امیدی که در نا امیدی به وجود آمد و با خاموشیه شعلش به تاریکی جلوه ی پر رنگ تری داد.
بخش سوم کتاب 1984 چیزیه که با نفرت دوسش دارم. از تلخیش بیزارم و از عظمتش سرشار. دوسش دارم چون پایان شایسته ی 1984 و اوروله و ازش عداب میکشم چون تلخه و نفرت انگیز.....نابودگر.
اسمیت و جولیا دستگیر میشن و به بد ترین جا روی زمین میبرنشون. درسته، وزارت عشق.
این بخش معرکست. هشدار نهایی جرج اورول. نمی خوام از کارایی که باهاشون چیزی بگم. اسمست نابود میشه. بد تر از تبخیر. اوبرایان مسئول اصلاح اسمیت میشه. همه چیز نقشه بود. وقتی که گفتم پنهان کردن کوچکترین چیز از حذب به شدت سخته اگر غیر ممکن نباشه، منظورم این بود که غیر ممکنه. خیلی قبل از اینکه حتی اسمیت خودش بدون که با حذب مخالفه، حذب پیداش میکنه و بهش سرنخ میده، بهش یاد میده که علیه حذب باشه.... شخصی بنام برائر بزرگ وجود نداره، گلد اسمیت و برادر بزرگ هر دو یک نفر هستن و در واقع وجود خارجی ندارن.
اسمیت همه چیز رو اونجا از زبون اوبرایان میشنوه و در واقع این جواب های برایانه که عذابش میده و کمکم رامش میکنه. برایان ازش می خواد که قبول کنه یک چیز میتونه همزمان صحیح و غلط بلشه. اسمیت با زاری با فریاد و با حیرت نفی میکنه، برایان میگه:
- اگر من کاری کنم که تو قبول کنی من در حالی که با تو حرف میزنم، همرمان چند جای دیگه هم هستم، اونوقت انگار که واقعا این اتفاق افتاده، نه، دقیقا این اتفاق میوفته. حقیقت اینه.
و بد ترین ترس هات رو بهت نشون میدن. ممکنه هر چیزی باشه، و اونا پیداش میکنن.
در آخرین لحظه مواجه با ترست تسلیم میشی، اسمیت فریاد میزنه، من نه، من نه، همش کار جولیاست. هر کار میخواید با اون بکنید، اهمیت نمیدم. با من نه، من نه.
بعد از چند وقت اسمیت آزاد میشه. همه چیز یادشه ولی یه چیز فرق کرده. داره مسیره همیشگیشو طی میکنه. جولیا رو می بینه که از روبرو داره میاد. رو یه نیمکت میشینن، دیگه عوض شدن،
اسمیت میگه: "آخرش فروختمت، بهشون التماس کردم اونکارو با تو بکنن."
و جولیا هم میگه:" من هم همینطور." و از هم جدا میشن.
پایان.
پی اس: نثر این کتاب بی نظیره، من شیفته ی بیان اورول شدم. امیدوارم ترجمش هم به همون خوبی باشه.
پی اس اس: یه سری از کوت های کتاب رو می خواستم براتون بزارم که دیدن در ویکی گفتار موجوده. میتونید اینجا بخونید.
پی اس اس: جناب اورول کتابی رو قبل از 1984 نوشتند با عنوان "مزرعه ی حیوانات". این کتاب رو هم به همه توصیه میکنم، حتی اگر از سیاست متنفر باشید هم از این کتاب محشر لذت خواهید برد. اگر بتونم در مورد اون هم پست میزارم.
پی اس اس اس: نقدی بر کتاب 1984 شاهکار تاریخی جرج اورول رو اینجا بخونید.